آثار طراحی و نقاشی باقی مانده از بنده

ساخت وبلاگ

نام اثر «پیرمرد مجسمه ساز» سیاه قلم با مداد کنته - اثر: «آرمان بدیعی» - ۱۳۸۰

این عکس مال سال ۱۳۸۰ است که داشتم برای شرکت در نمایشگاه هنرهای تجسمی دانشگاه پیام نور اصفهان کار آمده می کردم. 

با ده اثر سیاه قلم و سه اثر خوشنویسی در این نمایشگاه شرکت کردم و مقام اول را در آثار سیاه قلم بدست آوردم و تمام آثارم را به قید قرعه به بازدید کنندگان هدیه دادم. حیف که از تک تک آنها عکس نگرفتم.

اسم تابلوهای سیاه قلمی که در این نمایشگاه ارائه دادم از این قرار بود

تابلوی «حضرت علی (ع)»

«چهره سهراب سپهری»

«چهره دختر داغدار»

«چهره ویرجینیا وولف»

«چهره دختر زیبای کرد»

«چهره عروس سردار»

«چهره دختر کمان ابرو»

«چهره دختر قاجار»

«پیرمرد رند» (که در پس زمینه عکس بالا قرار دارد)

«چهره مردی با کراوات»

«چهره یک دختر»

«چهره خواهرزاده ام»
 

این آخرین اثر هنری بنده بود که با زغال کار کردم و در یکی از سفرهایی که «استاد شاهین فرهنگ» به خمینی شهر آمدند و منزل ما تشریف آوردند به عنوان هدیه به ایشان تقدیم کردم. این عکس را هم خود دکتر فرهنگ از این تابلو که به دیوار خانه شان نصب کرده بود گرفتند و برایم فرستادم.

تنها آثار رنگ و روغن باقی مانده از بنده:

 کل آثار رنگ روغنی که کار کردم که متاسفانه عکسی از هیچ کدام ندارم و همه آنها را هدیه دادم به دوستان و فامیل از این قرار است:

«سایه های خاکستری»

«جنگل»

«دریا»

«پاییز»

«شب برفی»

«زن شکارچی»

«چهره یک پیرزن»

«شب برفی»

«دختر سیاه و سفید»

«ماهیگیران» 

«جنگل در کوهستان»

«گلهای گلایول» (از آثار عباس کاتوزیان)

«حضرت مریم» (به سفارش یک خانم از اصفهان انجام دادم)

«چهره دختر کرد» (از آثار عباس کاتوزیان)

«چهره دختر قاجار» (از آثار عباس کاتوزیان)

«عبور از رودخانه» 

«چهره یک دختر بچه» (که از روی مدل زیر انجام دادم)

بهترین اثر رنگ و روغنی که کار کردم در واقع بزرگترین و پرکارترین اثری که خیلی دوستش داشتم و متاسفانه براثر غفلت عکسی ازش نگردم «تابستان در مزرعه» بود. البته عکس تابلویی که از رویش کار کردم را خوشبختانه دارم. بومش را خودم درست کردم با پارچه برزنت. ابعادش فکر کنم یک و نیم در دو متر بود. با بهترین رنگ روغن یعنی «وینزور» کار کردم. یادم است سال ۱۳۸۰ که این تابلو را تمام کردم و قابش گرفتم ۴۰.۰۰۰ تومان هزینه برایم داشت. آن زمان گوشت کیلویی ۱۸۰۰ تومان بود.

تنها اثر با مداد پاستل که برایم باقی مانده.

کار با پاستل را پیش «استاد آقا رخ» در آموزشگاهی در چهارباغ اصفهان آموزش دیدم. در واقع اولین و آخرین استاد رسمی که داشتم. استاد بی نظیری بود و آثار فاخری داشت. یک ترم آموزش پاستل رفتم و یک ترم آموز طراحی مدل زنده.

از دیگر آثاری که با مداد پاستل کار کردم «چهره مقام معظم رهبری» بود که باز این اثر را در زمانی که استاد فرهنگ منزل ما مهمان بودند به ایشان هدیه کردم و بسیار خوشحال شدند و ذوق کردند.

«دختری با روسری»

«دختر آمریکایی»

«چهره یک دختر»

از دیگر آثار با مداد پاستلی بودند که زیر نظر «استاد آقا رخ» کار کردم و متاسفانه عکسی از آنها ندارم.

کار با آبرنگ هم تقریبا زیاد انجام دادم ولی متاسفانه از هیچ کدام عکسی ندارم.
۱۸ ماه تدریس طراحی و نقاشی رنگ و روغن در آموزشگاه «هنرکدة قلم»

در مدتی که در این آموزشگاه بودم به طور تخصصی فقط طراحی «چهره» آموزش می دادم. چون گرایش اصلی ام در طراحی «چهره» بود و تسلط خوبی داشتم. در این دو سال تقریبا اکثر هنرجوهایم یک بار مدل زنده طراحی چهره ام شدند.

«هنرکده قلم» جایی بود که بنده با «خانم عموسلطانی» که مربی گلسازی آموزشگاه بودند آشنا شدم و همین آشنایی منجر به ازدواج ما در پاییز ۱۳۸۱ شد.

دوست دیگرم استاد «روح الله ابراهیمی» که یکی دیگر از مربیان طراحی و رنگ روغن و از دوستان دوران راهنمایی بنده هم در همین مدتی که در این آموزشگاه بود با یکی از هنرجویانش ازدواج کرد.

سابقه آشنایی بنده با آقای روح الله ابراهیمی به سال ها قبل، به دوران راهنمایی یعنی سال ۱۳۷۱ بر می گشت. در کلاس قرآن «رسالت النبی» و بعد «نور الثقلین» با هم آشنا شدیم و هر دو به هنر نقاشی علاقه زیاد داشتیم.

همیشه یا من خانه آنها بودم یا او می آمد خانه ما یا با همدیگر می رفتیم به صحراهای اطراف و از باغها و مناظر اطراف شهر «آبرنگ» کار می کردیم. چه روزهای خوبی بود. ایشان برای ادامه تحصیل به هنرستان هنرهای زیبای اصفهان رفتند ولی بنده متاسفانه بخاطر مخالفت پدرم نتوانستم به هنرستان بروم ولی طراحی را با دوستم ادامه دادم و رنگ روغن رو پیش ایشان یاد گرفتم. و دوستی ما سالها بعد از ازدواج هم ادامه داشت. و رفت و آمدهای خانوادگی با هم داشتیم. ایشان الان معلم هنر مقطع راهنمایی هستند.

یادم است دوران راهنمایی اگر اشتباه نکنم سال آخر در مسابقات طراحی با یک اثر طراحی چهره مقام دوم را در استان اصفهان بدست آوردم. و یک نمایشگاه طراحی هم در «مدرسه راهنمایی اشرفی اصفهانی» که درس می خواندم برگزار کردم البته با دو نفر دیگر «آقای احمد صفاری» و «آقای ایرانی»

۲۰ ماه تدریس طراحی چهره و نقاشی در آموزشگاه «کلک مستی»

برعکس «هنرکده قلم» فضای آموزشی در آموزشگاه «کلک مستی» خیلی وسیع نبود و تنها محدود می شد به یک اتاق تقریبا ۲۵ متری و امکان پذیرش هنرجوی زیاد را نداشت. علیرغم تبلیغ خوبی که کرده بودیم متاسفانه آموزشگاه نتوانست بیشتر از ۲۰ ماه فعال بماند و در سال ۱۳۸۴ تعطیل شد و عملا فعالیتهای هنری بنده در طراحی و نقاشی هم به پایان رسید.

تجربه ای شخصی از عبور از پل معلق...
ما را در سایت تجربه ای شخصی از عبور از پل معلق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ojeparvaz40 بازدید : 19 تاريخ : جمعه 20 بهمن 1402 ساعت: 1:12