تجربه ای شخصی از عبور از پل معلق

متن مرتبط با «بنده» در سایت تجربه ای شخصی از عبور از پل معلق نوشته شده است

مروری بر فعالیتهای مختصر هنری بنده در تاتر و فیلم

  •   بنده از نظر شخصیتی به جهت درونگرا بودنم خیلی اهل نمایش و بازیگری نبودم و نیستم ولی در برهه هایی از زندگیم در جاهایی به هر تقدیر تجربیاتی در این زمینه برایم فراهم می شد. اولین تجربه ام به دوران راهنمایی برمی گردد که در یک فیلم کوتاه به اسم «ملاقات ممنوع» به کارگردانی آقای «ناصر صفاری» بازی کردم که فیلم برداری آن دو روز طول کشید. کاری بود برای انجمن سینماگران اصفهان. لوکیشن فیلم قسمتی در بیمارستان عیسی بن مریم اصفهان و قسمتهایی هم در خود شهر اصفهان بود. اولین تجربه بازیگری تأتر بنده هم برمی گردد به دوران دبیرستان، در جشنواره تأتری که آموزش و پرورش شهرستان خمینی شهر برگزار کرد با نمایشی تحت عنوان «زندگی جاوید» به کارگردانی آقای «علی زیبا» که در سالن کانون سلمان فارسی خمینی شهر در سال ۱۳۷۵ برگزار شد. آن زمان در دبیرستان شهدا درس می خواندم. در آن جشنواره رتبه سوم بازیگری را بدست آوردم. به عنوان اولین تجربه خودم هم تعجب کرده بودم. این تنها نمایش تاتری بود که در آن دیالوگ داشتم. و نقش دو پیرمرد را بازی می کردم. بعد از آن دیگر هیچ فعالیت تأتری نداشتم چون اصولا روحیاتم با بازیگری خیلی جور نبود. تا اینکه ازدواج کردم. بعد از ازدواج از آنجایی که خانمم برعکس خودم به شدت برونگرا بودند فعالیت زیادی در حوزه های فرهنگی در شهرستان خمینی شهر داشتند. از جمله در حوزه تاتر و سینما در قسمت طراحی لباس و صحنه فعالیت می کردند. ایشان از قبل با گروه تاتر «مهرآیین» به مدیریت آقایان نورالله شیخی و منصور سراج و امیر لطفی که کارگردان مجموعه بودند کار می کردند. زمانی که تازه عقد کرده بودیم (در سال ۱۳۸۱) در ایام محرم نمایش «بوی سیب ۲» در سالن کتابخانه الغدیر اجرا می شد که, ...ادامه مطلب

  • خاطرات بنده با استاد اصغر طاهرزاده

  •   نحوة آشنایی با استاد طاهرزاده: زمانی که با همسرم دوره های «تکنیکهای موفقیت» استاد شاهین فرهنگ در کتابخانه مرکزی اصفهان را شرکت می کردیم از طریق یکی از شرکت کننده های کلاسها، اسم استاد طاهرزاده به گوشمان خورد و اینکه ایشان در همین سالن روزهای چهارشنبه سخنرانی دارند. ایشان که دوره های «معرفت النفس» استاد را شرکت کرده بودند توصیه کردند که حتما یک جلسه هم که شده توی جلسات استاد شرکت کنیم. ما هم که کنجکاور شده بودیم ببینیم این استاد طاهرزاده کی هستند که اینقدر ازشان تعریف می کنند یک روز عصر چهارشنبه آمدیم کتابخانه مرکزی و در جلسه مباحث معاد ایشان حضور پیدا کردیم. این آمدن همان و نمک گیر استاد شدن همان. توفیق بودن در محضر استاد طاهرزاده در مجموع در چهار زمان برای بنده حاصل می شد: اول جلسات سخنرانی:جلسات ایشان به سه قسمت تقسیم می شد. جلسات سخنرانی در کتابخانه مرکزی اصفهان: این جلسات در سالن همایشهای کتابخانه مرکزی اصفهان برگذار می شد. که روزهای چهارشنبه ساعت ۵ عصر بود. این جلسات معمولا تخصصی تر بود. به این صورت که بر مبنای شرح یکی از جزوات یا کتابهای تالیف شده خود ایشان بود. استاد کتاب یا جزوه ای از تالیفات خود را انتخاب می کردند و از روی آن متن خوانی می کردند و کتاب را شرح می دادند. این سخنرانی ها رسمی تر بود چون در سالن برگذار می شد. این جلسات را با خانمم شرکت می کردم. وقتهایی که زودتر می رسیدیم و استاد هنوز نیامده بودند و سوالی داشتیم می نشستیم ردیف اول و وقتی استاد می آمدند کنارشان می نشستیم و سوالمان را می پرسیدیم. و استاد با حوصله تا قبل از شروع خواندن قران جواب سوالهایمان را می دادند. وقتهایی که سوالها معرفتی نبود و جنبه شخ, ...ادامه مطلب

  • تنها اثر خوشنویسی باقی مانده از بنده

  • چلیپا - اثر: «آرمان بدیعی» - سال ۱۳۸۰ عکسی از بنده در کنار استاد محمد حسن رضایی در انجمن خوشنویسان خمینی شهر عکسی از استاد محمد حسن رضایی در کنار استاد غلام حسین امیرخانی عکسی از استاد محمد حسن رضایی در کنار استاد کرمعلی شیرازی و استاد امیرخانی بنده خوشنویسی را از سال ۱۳۷۷ با آقای «محمد حسین باقری» در کلاسهای تابستانه اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی خمینی شهر شروع کردم. بعد از یک ترم که نزد ایشان سرمشق گرفتم. به صورت جدی و حرفه ای تر از اواخر سال ۱۳۷۸ در انجمن خوشنویسان خمینی شهر نزد یکی از برترین اساتید خمینی شهر «استاد محمد حسن رضایی» شروع کردم. البته شهرت ایشان «استاد جواد رضایی» بود. و در تمام مدتی که در انجمن بودم زیر نظر ایشان آموزش می دیدم. استاد رضایی بعد از گذراندن دوره «فوق ممتاز» نزد «استاد کرمعلی شیرازی» مقام استادی خود را نیز از دستان «استاد غلامحسین امیرخانی» دریافت نمودند. به دلیل علاقه زیادی که به استاد رضایی داشتم به مدت یک سال و نیم صبح و شب در مغازه ایشان که در طبقه پایین انجمن خوشنویسان خمینی شهر قرار داشت کار می کردم تا از حضور ایشان حداکثر استفاده را ببرم. رابطه بنده با «استاد رضایی» فراتر از رابطه استاد و شاگردی بود، چون با هم رفاقت و صمیمیت زیادی داشتیم و بیشتر وقتها در مغازه ایشان بودم و یک جورهایی همکار بودیم. بعد از متاهل شدنم ایام عید نوروز به منزل ایشان می رفتیم و استاد هم به منزل ما می آمدند. یک شب هم در ماه مبارک رمضان «استاد رضایی» به همراه استاد «مصطفی عسگریفر» (یکی دیگر از اساتید مطرح خمینی شهر که رابطه بنده با ایشان هم بواسطه جلسات استاد طاهرزاده بود و بعد تبدیل به روابط خانوادگی شد) به همراه خانواده به منزل ما برای صرف افطار , ...ادامه مطلب

  • آثار طراحی و نقاشی باقی مانده از بنده

  • نام اثر «پیرمرد مجسمه ساز» سیاه قلم با مداد کنته - اثر: «آرمان بدیعی» - ۱۳۸۰ این عکس مال سال ۱۳۸۰ است که داشتم برای شرکت در نمایشگاه هنرهای تجسمی دانشگاه پیام نور اصفهان کار آمده می کردم.  با ده اثر سیاه قلم و سه اثر خوشنویسی در این نمایشگاه شرکت کردم و مقام اول را در آثار سیاه قلم بدست آوردم و تمام آثارم را به قید قرعه به بازدید کنندگان هدیه دادم. حیف که از تک تک آنها عکس نگرفتم. اسم تابلوهای سیاه قلمی که در این نمایشگاه ارائه دادم از این قرار بود تابلوی «حضرت علی (ع)» «چهره سهراب سپهری» «چهره دختر داغدار» «چهره ویرجینیا وولف» «چهره دختر زیبای کرد» «چهره عروس سردار» «چهره دختر کمان ابرو» «چهره دختر قاجار» «پیرمرد رند» (که در پس زمینه عکس بالا قرار دارد) «چهره مردی با کراوات» «چهره یک دختر» «چهره خواهرزاده ام»  این آخرین اثر هنری بنده بود که با زغال کار کردم و در یکی از سفرهایی که «استاد شاهین فرهنگ» به خمینی شهر آمدند و منزل ما تشریف آوردند به عنوان هدیه به ایشان تقدیم کردم. این عکس را هم خود دکتر فرهنگ از این تابلو که به دیوار خانه شان نصب کرده بود گرفتند و برایم فرستادم. تنها آثار رنگ و روغن باقی مانده از بنده:  کل آثار رنگ روغنی که کار کردم که متاسفانه عکسی از هیچ کدام ندارم و همه آنها را هدیه دادم به دوستان و فامیل از این قرار است: «سایه های خاکستری» «جنگل» «دریا» «پاییز» «شب برفی» «زن شکارچی» «چهره یک پیرزن» «شب برفی» «دختر سیاه و سفید» «ماهیگیران»  «جنگل در کوهستان» «گلهای گلایول» (از آثار عباس کاتوزیان) «حضرت مریم» (به سفارش یک خانم از اصفهان انجام دادم) «چهره دختر کرد» (از آثار عباس کاتوزیان) «چهره دختر , ...ادامه مطلب

  • خاطرات بنده با دکتر شاهین فرهنگ

  • عکس در فرهنگسرای پرسش سال ۱۳۸۴ استاد شاهین فرهنگ متولد ۱۳۴۵ تهران دکترای روانشناسی تربیتی از دانشگاه هاروارد آمریکا با معدل ممتاز. فوق لیسانس جامعه شناسی. فوق لیسانس پژوهشگری. لیسانس فیزیک. ایشان همچنین از مدرسین بنام علم موفقیت در ایران می باشند. ایشان در ورزش نیز دارای کمردبند مشکی در رشتة کیک بوکس از کانادا می باشند. شرکت در  سمینار ۱۰ جلسه ای «تکنیکهای موفقیت» دکتر «شاهین فرهنگ» در کتابخانة مرکزی اصفهان. (تابستان سال ۱۳۸۴) آشنایی بنده و خانمم با دکتر شاهین فرهنگ به تابستان سال ۱۳۸۴ بر می گردد که تبلیغ دوره «تکنیکهای موفقیت» ایشان را در اصفهان دیدیم. اولین باری بود که استاد فرهنگ به دعوت «فرهنگسرای پرسش» به اصفهان می آمدند. دوره در سالن همایشهای کتابخانه مرکزی اصفهان در ده جلسه چهار ساعته در عصرهای جمعه برگذار می‌شد و استقبال بسیار خوبی از آن شد.  با اینکه گنجایش سالن کتابخانه مرکزی اصفهان خیلی زیاد نبود ولی جمعیت به قدری زیاد بود که بیرون سالن هم صندلی گذاشته بودند و حتی روی موکت کف بین راه روها و روی سن سالن هم می نشستند. ما چون راهمان کمی دور بود برای اینکه جا گیر بیاوریم یک ساعت زودتر می رفتیم که صندلی خالی برای نشستن پیدا کنیم. فکر کنم ساعت ۵ برنامه شروع می شد. یکی از قسمتهای دلنشین این دوره دعایی بود که پایان هر جلسه استاد فرهنگ با آهنگ زیبا و ملایمی که همراه آن پخش می شد می خواندند. شرکت کننده ها چشمهایشان را می بستند و بعد از استاد دعا را بلند تکرار می کردند. یادم نیست جلسه چندم بود که متن دعا را تایپ و کپی کردم و و آوردم بین شرکت کننده ها توزیع کردم. خیلی استقبال شد هرچند به همه نرسید. جلسه نهم دوره ب, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها